Thursday, January 8, 2009

سرما، دکتر دوا

يکی دو هفته است که هوا خيلی سرده، يعنی تو بيست سال اخير هوا اينقدر سرد نبوده، ديگه حالا سايت هواشناسی رو که نگاه می کنيم می گيم چه خوب هفته ديگه هوا گرمه می رسه به منهای يک،
چند روزيه سرماخوردم، با آبريزش شديد، ايندفعه نه يکدونه آسپرين کمپلکس خوردم نه يکدونه آسپرين ث، يعنی کلن هيچ دارويی نخوردم فقط ويتامين ث جوشانده های گياهی سرما خوردگی قرقره آب نمک و بخور، نتيجه اش: هيچ فرقی با وقتی که چپ و راست آسپرين می خوردم نداشت، دوره اش رو بايد طی کنه چه با دارو چه بی دارو، يادم افتاد دفعه اولی که تو آلمان سرما خوردم کلی تو اينترنت گشتم يک دکتر نزديکهای خونم پيدا کردم که نوشته بود انگليسی هم حرف می زنه رفتم، حالا آبريزش هم به روال هميشه ام داشتم مثل شير آب، خلاصه تبم رو گرفت گوش و گلوم رو نگاه کرد ريه ام رو گوش داد و شکر خدا يک کلمه هم انگليسی حرف نمی زد فکر کنم منظورش از انگلیسی این بود که می فهمه چی می گي، خلاصه يک نسخه نوشت داد دست من و منم خوشحال که الان می رم يک داروی جادويی از اينها که می گن خيلی کيفيتشون خوبه می گيرم و در عرض چند ساعت اثری از آثار سرما خوردگی باقی نمی مونه، رفتم دارو خانه و نسخه ام رو دادم و منتظر پاکت داروهای جادويی شدم که ديدم خانومه داروخانه چی با يکدونه بسته ويتامين ث برگشت.خلاصه کل اميد من نقش بر آب شد و ديدم هی اين که نشد دارو .رفتم خونه و دست به دامن پاکت دارويی شدم که از ايران پرکرده بودم با خودم آورده بودم، کلن بهتر نمی شدم ها اما آدم انگار روحش حس بهتری داره وقتی دارو می خوره.
حالا به اين سيستم اينجا خيلی بيشتر عادت کردم، همکلاسيهام که از کشورهای ديگه اومدن خيلی از اين سيستم شاکی هستن بخصوص اين دوست آمريکاييم، همش می گفت آخه من با اين گلو درد شديد می رم دکتر اينجا بهم يک قطره گياهی می ده می گه از اين بخور آخه اين چيزای گياهی به من اثر نداره که يک عمر همش داروهای قوی خوردم.
اما به نظر من ماهی رو هروقت از آب بگيری تازه است، ديگه از ما که بيشتر قرص و دوا و آنتی بيوتيک نخوردن که، ولی ما هم به سيستم اينجا عادت کرديم يعنی از هر چهار پنج باری که می ريم دکتر، يک بارش ممکنه يک دارويی بده اونم با دز کم و با تاکيد بر اينکه بيشتر از دو سه روز استفاده نکنيد.
حالا يک بار ديگه رفتم دکتر پوست برای لبهام که وسواسشون رو پيدا کردم و چند روزی بود که هيچی بهشون نزده بودم خشک شده بودن خلاصه دکتر با دقت نگاه کرد و گفت هيچی نيست و فقط کمی خشک شده از اينها بگيرو باهاشون چرب کن، منم گفتم من با ويتامون آ لبهام رو چرب می کنم بايد بودين و قيافه اش رو می ديدين گفت ويتامين آ؟ از کجا می آری؟ ويتامين آ که بدون نسخه به کسی نمی دن، گفتم راستش از کشورم آوردم، پرسيد کجا گفتم ايران، ديگه نگفتم که اونجا می رم داروخانه می گم ده تا ويتامين آ چشمی همش رو ميگذاره جلوم انگار گفتم ده تا آدامس خروس نشان. خلاصه بهم گفت اصلن ويتامين آ چيز خوبی نيست بيشتر باعث خشکی پوست می شه، اون حس چربی هم که داره مال وازلينی هست که بهش زدن اما هربار که بزنی لبهات رو بيشتر خشک می کنه و دوباره مجبور می شی بزنی و اين دور باطل ادامه پيدا می کنه، ديدم راست می گه منم ترسو گفتم حالا چی می شه خنده اش گرفته بود گفت هيچی وقتی نزنی اثرش می ره ديگه، خلاصه ما ديگه پشت دستمون رو داغ کرديم وقتی رفتيم ايران به صورت فله ای با خودمون دارو بار بزنيم بياريم اينجا.
راستی من اينو يکبار ديگه ننوشته بودم؟ پير شدم آلزايمر گرفتم اگه قبلن هم نوشته بودم ديگه بايد ببخشين
برم بشينم سر درسم به جای اين حرفها.

1 comment:

Anonymous said...

نواجون عزیزم
امیدوارم که خوب بشی هر چه سریعتر