Friday, October 10, 2008

چند روز پيش در جمع دانشجوهايی که تو يک بخش کار می کنيم چند جمله پايين ردوبدل شد:
دختر روس خطاب به پسر صرب: نظرت راجع به کزوو و جرياناتش چيه؟
پسر صرب با بی علاقگی: نظر خاصی ندارم اصلن من چی می تونم بگم، بعد از چند لحظه انگار که فکرديگه ای به ذهنش رسيده می گه اصلن تو بگو نظرت راجع به گرجستان چيه؟
دختر روس می خنده و می گه متوجه شدم تسليم، بحث بی فايده ای هست.
از حرف پسر صرب خوشم اومد بعضی بحثها انقدر کلی هستند و انقدر از زندگی شخصی آدمها دورند يا حساسيت برانگيزن که واقعن نبايد شروع بشن.
حالم بهتره.
شايد براتون جالب باشه بدونين که دانشجوها تو آلمان يا برای دوره کارآموزی يا نوشتن تز به شرکتها(معمولن شرکتهای بزرگ) می رن و اونجا شش ماه روی پروژه های جاری شرکت کار یا تحقیق می کنن، حتی اين شرکتها دوره دکترا هم ارائه می دن يعنی شما می ريد توی شرکت روی يک پروژه خود اونها کار می کنيد و بعد از سه سال يک دکترا می گيريد البته در کنار مسئولتون در شرکت به يک پروفسور در دانشگاه هم احتياج داريد که گاهی خودتون بايد پيداش کنيد گاهی خود شرکت کنتاکتهای لازم رو داره، حقوقی که در اين مدل دکترا می گيريد از حالتی که در اون شرکت کار کنيد کمتره اما از درآمد دانشجوی دکترا در دانشگاه کمی بيشتره.

No comments: