Monday, July 28, 2008

زبان فارسی

يکی از همکلاسيهام اهل آفريقای جنوبی است با ريشه های آلمانی يعنی پدر بزرگ مادر بزرگش آلمانی بوده اند و حتی پدر و مادرش هم متولد آلمان نيستند، نکته ای که برای من خيلی جالب بود تسلط فوق العاده او بر زبان آلمانی بود به طوری که اگر کسی نمی دونست اهل کجاست ذره ای شک نمی کرد که آلمانی باشد، زبانش منحصر به حرف زدن هم نیست بلکه نوشتن و گرامرش هم عاليه. کل اقامتش در آلمان هم پيش از اين دوره تحصيلی به چندين مسافرت کوتاه يکی دو هفته ای برای کار يا تفريح محدود می شه.
برای من خيلی جالب بود به خاطر اينکه خونواده های ايرانی که دور و برم می بينم با پدر و مادر هر دو ايرانی که گاهی فقط ده سالی می شه که از ايران اومدن( گاهی حتی کمتر) و بچه هايی که حتی یک جمله کامل به فارسی نمی تونن بگن ديگه خوندن و نوشتن که پيشکش.
يک بار ازش راز اينکه چطور تونسته اینطور به زبان آلمانی و همزمان انگليسی و آفريکن مسلط باشه رو پرسيدم و خيلی ساده گفت برای اینکه من با هر کسی فقط با يک زبان حرف زدم تو خونه با پدر و مادرم فقط و فقط آلمانی حرف زدم تا سن مهد کودک که تو مهد کودک از بقيه بچه ها و معلمها آفريکن ياد گرفتم و در مدرسه انگليسی. همين يک نکته کافی بود تا ببينم فرق مسئله کجاست، پدر و مادرهايی که من دور و بر خودم ديدم هيچ زحمتی به خودشون نمی دن که فارسی رو خالص صحبت کنند، جملاتشون ملغمه ای از کلمات فارسی و آلمانی با مصدر آلمانی که با صرف فعل کردن به فارسی تمومش می کنن، من اصلن موندم بچه ها چطوری می تونن تشخيص بدن کدوم کلمه از کدوم زبان اومده، گرامر صرف فعل چطوری می شه اصلن فارسيشون به جهنم اين بچه ها تو ياد گيری گرامر آلمانی هم مشکل پيدا می کنن، فکر می کنن فعل رو بايد به صورت مصدر بيارن و بعدش کردن رو صرف کنن.برام جالبه اکثرن (نه همه) وقتی اين نکته رو بهشون می گی با طيف عجيب غريبی از دلايل مواجه می شی که می مونی چی بگي، مثلن ما ديگه نمی تونيم کلمات فارسی رو به ياد بياريم شما هم بگذارين چند سال ديگه همين می شين، يا اينکه دليل جالبتری که من نمی فهمم ربطش چيه اينه که فارسی لغت کافی نداره!!!! مثلن در توجيه اش می گن تو فارسی فعل کم داريم کلی فعلها رو با اضافه کردن کردن يا خوردن می سازيم، اولن که من فکر می کنم به دليل همونی که به خودشون فشار نمی آرن که کلمات فارسی رو به ياد بيارن فکر می کنن که اصلن کلمات تو فارسی وجود ندارن، مسئله ديگه اش هم ساختار زبانهاست که متفاوته، در زبان آلمانی يک ريشه فعل رو با تموم حروف اضافه مختلف که قبلش می آرن ترکیب می کنن و فعلهای با معانی خيلی خيلی دور از هم می سازن، خوب در زبان فارسی هم بعضی مصدرها مانند کردن يا خوردن به ساختن فعل کمک می کنن کما اينکه من مطمئنم در اکثر موارد فعل ديگه ای هم وجود داره ولی کمتر استفاده می شه مثل آب خوردن و آشاميدن، زمين خوردن و افتادن.
حالا حساب کنید این پدر و مادرها جلوی بچه هاشون می شینن و کلی از اینکه زبان فارسی چقدر به دردنخور و ناقصه حرف می زنن فکر می کنین انگیزه ای برای بچه ها باقی می مونه که زبان فارسی یاد بگیرن.
من نمی فهمم بحث بهتر بودن و بدتر بودن زبان دیگه چیه هر زبانی خصوصیتهای خودش رو داره، زبان فارسی در بیان احساسات و عرفان قویه، آلمانی در زبان علمی و بیان دقیق. حتی زبان آلمانی هم برای علوم کامپیوتر که جدید هست و در آمریکا رشد کرده لغت آلمانی کم می آره و در اکثر موارد یا همون کلمات انگلیسی رو استفاده می کنن یا با اضافه کردن علامت مصدری آلمانی سعی به آلمانی کردنش می کنن. مهم اینه که تو این عصر اطلاعات هر چیزی که ما بتونیم به بچه هامون یاد بدیم سرمایه ای هست که بهشون دادیم شاید ازش استفاده کنن شاید نه، من اگر زبانی که بهش تسلط کامل دارم فارسی هست همین رو باید سعی کنم به بچه ام یاد بدم و بهش علاقه مندش کنم،زبان آلمانی که خودم در بزرگسالی یاد گرفتم و هیچ وقت نمی تونم کامل صد در صد بشم و تلفظهام نمی تونه کاملن صحیح باشه رو بگذارم بچه از محیط و مدرسه یاد بگیره.
نکته جالبتر اينه که حداقل اين کسايی که من ديدم اينطوری کلمات آلمانی رو قاطی زبان فارسيشون می کنن اگر بخوان به آلمانی حرف بزنن هم خيلی مسلط نيستند، و برخوردشون رو با خودم می بينم که چون من تا جايی که ممکنه حواسم رو جمع می کنم که فارسی حرف بزنم فکر می کنن من آلمانی بلد نيستم و بخاطر همينه که جملاتم رو تا جايی که بشه فارسی می گم!

No comments: