Monday, February 11, 2008

کلی وقت شد از آخرین باری که اينجا نوشتم، اين امتحانها بهم فرصت ندادن، چهارشنبه پيش امتحان داشتيم نمی دونم چی اسمش رو ترجمه کنم اما مربوط به امور مالی و سرمايه گذاری و اين صحبتها بود،راستش من سر کلاس خيلی نمی فهميدم چی به چيه اين بغل دستيم رشته ليسانسش کمی مرتبط بوده به اين رشته و تقريبا مباحث درس رو قبلا خونده بود چند روز قبل از امتحان که من هنوز يک دونه مسئله کتاب رو هم حل نکرده بودم به من گفت شروع کردی به خوندن گفتم نه گفت اااااا خيلی کار می بره، باور کنين سه روز تمام من از جام تکون نخوردم و فقط مسئله حل کردم اونقدری که ديگه کلی سرم می شد جالب اينجاست که روز قبل از امتحان که دوباره ديدمش می گه من خودم نخوندم، رفته بودم آخر هفته مسافرت. از شانس يکی از همکلاسيهامون يک سری نمونه سوال از سالهای قبل پيدا کرده بود برای همه فرستاده بود و همه مون با هم حلشون کرديم فکرشو بکنین تقريبا همون سوالها رو داده بود با يکمی تغيير عددها، يعنی من کلی تلاش بيهوده کردم. اما الان واقعا ياد گرفتم که سود سرمايه گذاريهای مختلف و وامها و قيمت سهام و رشد مالی شرکت ها رو حساب کنم و بتونم بين دو تا چند تا سرمايه گذاری مقايسه کنم ببينم کدومش سود بيشتری داره اين جنبه اش خيلی خوبه.
حالا يک نکته ای رو هم که برای خودم جالب بود اينجا هم بنويسم شايد برای بقيه هم جالب باشه.
استادمون حرف خوبی بهمون زد، می گفت اگر بچه تون در یک رشته خاصی مثلا ریاضی از حد متوسط پایینتره به جای اینکه بهش فشار بیارین که ریاضیش بهتر بشه سعی کنید نقاط قوتش رو پیدا کنید چرا؟ اگر مثال بالا رو در نظر بگیریم شما با فشار زیاد روی فرزندتون در ریاضی حداکثر می تونین به حد متوسط برسونینش اما اگر همین زمان رو بگذارین روی فعالیتی که بچه توش از حد متوسط بالاتره اون وقت می تونه تو این فعالیت یا رشته خیلی بالاتر از حد متوسط و بقیه بشه و خاص بشه، چون تو این دوره زمونه متوسط بودن کافی نیست. می گفت سعی کنید وقتی بچه تون هنوز کوچیکه انواع و اقسام مهارتها و فعالیتها رو براش امتحان کنید و ببینین تو کدومشون استعداد و علاقه داره ، بهش اجازه بدین که روی همون تمرکز کنه.
فکر می کنم برای خود آدم هم صادقه، اگر ​بخواهيم روی نقاط ضعفمون خيلی کار کنيم نهايت می رسيم به حد متوسط( مگر حالتهای خيلی خاص) اگر همون زمان و انرژی را بگذاريم روی نقاط قوتمون کار کنيم می تونيم خيلی تقويتشون کنيم.
بايد سعی کنم اول نقاط مثبتم رو پيدا کنم و دوم سعی کنم تقويتشون کنم به جای اينکه وقت و انرژيم رو روی نقاط ضعفم بگذارم چون هر چی سنمون هم بالاتر بره تغيير و تحول سختتر می شود.
شنبه شب کانال بایرن از ساعت هشت شب تا دو صبح فرداش همه برنامه هایش به ایران اختصاص داشت، اول بدون دخترم هرگز رو نشون داد، بعدش فیلم دایره، بعد یک مستند راجع به جوانان ایرانی که سال دو هزار و پنج پرشده بود و در پایان هم رنگ خدا.
بدون دخترم هرگز رو یکبار قبلا هم دیده بودم به انگلیسی اما اینبار به آلمانی دیدم و سعی کردم بدون تعصب نگاه کنم برای من این دفعه فرق داشت.
رنگ خدا رو قبلا تو سینما دیده بودم اما اینبار خیلی بیشتر گریه کردم دفعه قبل از جایی که پدرکودک نابینای فیلم برده بودش پیش نجار نابینا و گریه می کرد که هیچ کس من رو دوست نداره گریه ام شروع شد اما اینبار از همون اولش که همه بچه ها رفتن و هنوز کسی نیومده بود دنبال او شروع کردم به گریه تا آخر فیلم.

2 comments:

Albaloo said...

مرسی دوست خوبم . خیلی خوشحالم که فشار درسیت کم شده و امتحانات رو با موفقیت گذروندی. این چیزهایی که یاد گرفتی هم خیلی مفید به نظر میاد. کلا داشتن دید اقتصادی خیلی مفیده. تو مدرسه و دانشگاه همیشه فکر می کردیم که علم یعنی فیزیک و شیمی و ریاضی واقتصاد و مدیریت مسخره بازیه. ولی الان میشه دید که کشورهایی که رو علم مدیریت و اقتصاد کار می کنند چه پیشرفتی می کنند. مثل همین مالزی که اینهمه رو مدیریت داره کار می کنه. چه جالب من هم وقتی فیلم رنگ خدارو دیدم همون جایی که پسره پیشه نجاره بود گریه ام گرفت. اما الان که گفتی از اولش گریه ات گرفت من هم دلم لرزید. خوش باشی و موفق

Anonymous said...

منم بدون دخترم هرگز را برای اولین بار شنبه دیدم... و سعی کردم منصف باشم...راستش اونقدر که قبلا از خوندن خبراش عصبی شدم این بار اینجور نبود... خودم را گذاشتم جاش و خیلی جاها برداشتش برام طبیعی آمد...
اما نمی دونستم تا آخر شب اینقدر فیلم ایرانی گذاشته...