Wednesday, March 27, 2013

آنچه گذشت ۴

یازدهم مه
اون روز نوبت دکتر خودم رو داشتم رفتیم پیشش، براش گفتیم که چه اتفاقی افتاد سونوگرافی کرد و قلب بچه مون هنوز می زد. بهش گفتم دکتر تو بیمارستان گفته جفت پایینه نزدیک دهانه رحم. دکترم با خونسردی گفت اما من بالا می بینمش. راجع به سونوگرافی تو بیمارستان بهش گفتم و فشار زیادی که بهم اومده بود پرسیدم ممکنه خونریزیم از اون باشه، دکترم گفت نه سونوگرافی نمی تونه عاملش باشه، خونریزی در مدت حاملگی گاهی رخ می ده و هنوز براشون دلیل پزشکی خاصی پیدا نشده. پرسید کی بهتون نوبت دادن برای تست. گفتیم راستش ما حس خوبی نداریم دیگه اونجا بریم و ال راجع به عکس العمل همکار دکترم بهش گفت. دکتر گفت من فکر نمی کنم این بیمارستان بد باشه راجع به همکارس هم گفت بالاخره هر کس یک نظری داره نمی تونین نظر همه رو بپرسین اما یک دکتر دیگه بهمون معرفی کرد که این کارو تو مطبش انجام می ده و گفت برین پیشش. گفت هر روزی برای تست نوبت گرفتی فرداش هم بیا اینجا تا چکاب بعد از تست کنیم
ازش راجع به قرص منیزیم پرسیدم گفت نیازی نیست الان بخوری معمولن از هفته بیست م خورده ای به بعد می دیم.
اومدیم خونه نمی دونستم پیش این دکتر جدید رفتن بهتره یا بدتر از فکر تست تو مطب یک کمی وحشت داشتم بالاخره مطب امکانات بیمارستان رو نداره که اگه مشکلی پیش اومد اقدام کنن از یک طرف هم فکر می کردم لابد امکاناتش رو دارن. به هر جهت از اون بیمارستان بهتر می بود. زنگ زدم به مطب دکتر برای تست و گفت چهارشنبه ساعت ده و نیم بیا گفتم باشه اما پرسیدم برای صحبت با دکتر و سونوگرافی بیام گفت نه همه چیز تست هم انجام می شه. گفتم می شه بعد از بیست و پنجم نوبت بهم بدین که شوهرم مرخصی داره گفت بیست و شش مه ساعت یازده بیایین. با سابقه اون چند روز گذشته می دونستم که همه چیز پیچیده تر از اونیه که به نظر می آد و بهتره همه کارها رو روزهای تعطیلی ال باشه. هر چند دوهفته به این مدت بلاتکلیفی و گیجی اضافه می شد اما فکر می کردم خونریزیم هم کامل خوب می شه و دیگه ریسک اون به ریسک خود تست اضافه نمی شه.
به بیمارستان زنگ زدم و نوبتی که قبلن گرفته بودم کنسل کردم.
پانزده مه
روز جمعه بود دیگه مشکلی نداشتم و از دوشنبه هم منیزیم نمی خوردم. تازه شروع کرده بودم تو خونه کمی بپلکم اما کاری به اون صورت نمی کردم. حدود ساعت دوازده بود که رفتم دستشویی و دیدم ترشح خونی دارم خیلی کم بود اما همون هم برای اینکه کاملن وحشتزده ام کنه کافی بود. اومدم با حالت عصبی به ال زنگ زدم. گفت زنگ بزن به دکترت و با تاکسی برو. به مطب دکترم زنگ زدم منشیش گفت می تونی الان بیایی گفتم آره تاکسی می گیرم. سریع خودم رو رسوندم به مطب دکتر دوباره همکارش بود معاینه کرد و گفت من چیزی نمی بینم سونوگرافی کرد و گذاشت رو صدای قلب بچه تا اون روز خیلی سونوگرافی کرده بودم اما هیچ وقت صدای قلبش رو نشنیده بودم حس عجیبی بود برام. ازم پزسید کی برای تست می ری پیش اون دکتر گفتم بیست و ششم. پرسیدم اگر خونریزی داشته باشم هم تست می کنن گفت بستگی به خود دکتری داره که تست می کنه ممکنه نکنه. خدای من چیکار کنم اگه این خونریزیها ادامه پیدا کنه. ازش پرسیدم جفت کجاست گفت خیلی پایین شناوره. کلافه شدم نمی دونستم حرف این دکتر و دکتر بیمارستان رو باور کنم یا حرف دکتر خودم رو. دستگاه سونوگرافی این دو تا خیلی جدیدتر و مجهزتر از دستگاه دکتر خودم بود اما دکتر خودم مسنتر و با تجربه تر بود. گفتم اگه خونریزیم بیشتر شد چکار کنم گفت برو بیمارستان اما الان سعی کن استراحت کنی.
با تاکسی برگشتم خونه قرص منیزیم رو شروع کردم و خوابیدم به خودم گفتم دیگه از جام تکون نمی خورم این تست نباید بیشتر از این عقب بیفته دیگه بوضوح شکمم بزرگ شده بود و هفته ها تند تند می گذشتن اما من هنوز نمی دونستم چی پیش می آد جرات فکر کردن به ماههای بالاتر رو نداشتم اصلن نمی دونستم برای من(ما) وجود دارن یا نه.
تا بیست و ششم مه برسه لحظات سختی رو گذروندم تو این فاصله حس شیرین دیگه ای هم که تجربه کردم تکونهای بچه ام بود هفته هفدهم نسبتن زوده اما فکر می کنم چون من همش می خوابیدم زودتر حسش کردم. بخصوص با عطسه های من مثل یه ماهی تو دلم وول می خورد نمی تونم بگم چقدر خوشحال بودم از حس کردنش به خودم می گفتم بچه من حتمن سالمه که اینقدر تحرک داره. همزمان ال اینترنت و زیر و رو می کرد راجع به این تست بهم می گفت ببین تو این فروم همه کسایی که راجع به تست نوشتن هیچ مشکلی پیدا نکردن یکی فقط نوشته کیسه آبش خالی شده که رفته بیمارستان و چند روز بعد همه چیز خوب بوده. راجع به نتیجه تست می گفت تو هر یکی دو صفحه یکی پیدا می شه که بچه اش واقعن مشکل داشته. بقیه همه بچه ها سالم بودن. ما هم پیش خودمون می گفتیم ما هم جزو اون همه هستیم. سایت دکتری که قرار بود پیشش بریم هم پیدا کردیم خیلی اطلاعات نداشت اما به نظر می رسید تخصصش انواع تستهای روی جنین بود.
ادامه دارد......

No comments: