Tuesday, December 25, 2007

استرس

اين مطلب رو مدتی پيش در يه کاتالوگ شرکت بيمه (کا کا ها) ديدم ترجمه کرده بودم و تو اون يکی وبلاگم گذاشته بودم گفتم شايد بد نباشه اينجا هم بگذارمش:
اگر استرس وجود نداشت از نسل انسانها هم کسی باقی نمانده بود؛در نظر بگیرید اجداد اوليه ما در کمال آرامش به اين مساله فکر می کردند که با خرسی که در حال حمله به آنها می باشد چه بايد بکنند. خوشبختانه بدن آنها به صورت خودکار عمل می کرده و در زمان مناسب با واکنش استرس ایجاد شده همه انرژی های لازم را برای نجات جانشان آزاد می کرده، تا نیروی لازم برای مقابله با موقعیت ایجاد شده رو بدست بیارند.نتیجه اصلی استرس:آزاد ساختن همه انرژی های رزرو موجود در بدن،در هنگام خطر مغز تمام سیستم عصبی بدن رو به شرح زیر فعال می کند:-ضربان قلب و فشار خون هر دو بالا می روند تا بدن بتواند اکسیژن بیشتری جذب کند-در جگر قند برای ایجاد انرژی لازم آزاد می شود- مغز به حالت ظرفیت بالا سوئیتچ می کند و قدرت تفکر و عکس العمل نشان دادن بالاتر می رود- قابلیت احساس درد پایین تر می آید- مردمکهای چشم گشادتر می شوند تا دید نزدیک بهتر شود- زمان انعقاد خون کاهش می یابد- همه بدن برای دفاع یا فرار آماده می شود،در چنین موقعیتهایی کار سیستم گوارش حیاتی نیست به همین جهت عملکردش محدود می شود تا در میزان انرژی که مصرف میشود ذخیره شود
در روزگار ما خرس دنبال کسی نمی کند،اما ماشینی که در جلوی ما می راند به طور ناگهانی روی ترمز می زند یا امتحان یا مصاحبه ای که در پیش رو داریم اثر مشابه روی ما دارند. این حالت فوق العاده که در بالا توصیف شد تنها مدت کوتاهی دوام می آورد.زمانی که انسان موقعیتی که باعث استرس می شود را با موفقیت پشت سر می گذارد بدن به حالت طبیعی خود بازمی گردد. حداقل باید اینگونه باشد زیرا بعد از این مرحله پتانسیل بالا، بدن به بازیابی احتیاج دارد.
اما در حال حاضر ما در عصر سنگی زندگی نمی کنیم، بلکه در یک جهان مدرن و پیچیده و پر از مکانیزم بسر می بریم.در این حالت هیچ انسانی نمی تواند به صورتی عکس العمل نشان دهد که برنامه استرس ذاتی بشر پی ریزی شده است.بدن آماده حرکت می شود، همه انرژی های لازم برای فرار یا دفاع در بدن آزاد شده اند اما ما باید در جلسه که با رئیسمان داریم آرام بنشینیم.
تراکم ماهیچه ها ،فشار خون بالا، ضربان قلب، هیچ کدام نمی توانند خودبه خود از بین بروند.برای کمک به خود باید این برنامه از پیش تعیین شده را خود به پایان ببریم.بهترین راه تحرک بالا می باشد.- در ساعت نهار با قدم های بلند در محوطه اطراف محل کار یا تحصیل خود راه بروید.- بعد از پایان کار یک ساعتی ورزش کنید- دو ایستگاه پایینتر از اتوبوس یا تاکسی پیاده شوید یا ماشین را دورتر پارک کنید و بقیه مسیر را پیاده بروید
اگر بعد از هر استرس کوتاه مدت و سالم و نرمال برنامه ای برای آرامش خود نداشته باشید دچار استرس دائمی شده و هرمون استرس کورتیزول به طور همیشگی ترشح خواهد شد.اثرات هورمون کورتیزول:-سیستم ایمنی بدن ضعیف خواهد شد- حس تحریک پذیری مغز بالا می رود- باعث عدم آرامش و اختلال خواب می شود-فشار خون و ضربان قلب بالا می روند
پیدا کردن جزیره های آرامش در خلال روزمرگی ها؛روی نیمکتی در پارک بنشینید و مطالعه کنیدبا دوستتان قرار بگذارید و با هم بدویداثر این جزیره ها این است که فشار شدید برداشته می شود و دوباره می توانید سر رشته کار را بدست گیریدبرای تعداد زیادی صحبت کردن با دوستان هم فشار روحی را کم میکند

2 comments:

Anonymous said...

چه قدرخوشحالم که دوباره می نویسی و ما هم از این نوشته ها استفاده می کنیم ...امیدوارم برنامه هات طوری تنظیم شده باشه که دیگه وقفه نیفته ...
اینجا دو مقوله ی ترس و اضطراب مطرح میشه ...ترس وقتی است که خطر واقعی است خارجی است و هم اکنون وجود دارد اما در اضطراب خطر واقعی نیست ، درونی است معمولا مربوط به آینده است و احتمالی . ترس بدن را به فعالیت وا می دارد اما اضطراب حالت انفعالی دارد و فرد را از واکنش باز می دارد ...درترس قادریم اوضاع را کنترل کنیم اما در اضطراب گاه رفتاری کاملا غیر واقع بینانه داریم ..ترس ضروری است اگر یک روز نترسیم مرگ ما قطعی است اما اضطراب غیر ضروری است درترس از صحنه می گریزیم اما در اضطراب متوقف می شویم .....ترس مفید است امااضطراب مضر...مگر وقتی که خیلی کم است و کاملا قابل کنترل . مثل وقتی که خود را برای موضوعی مثل امتحان آماده می کنیم
...

Anonymous said...

در وبلاگم در چند پست قبل مطالبی تحت عنوان ترس وحشت و اضطراب نوشتم ...البته برداشت هایی است از مطالعاتی که کردم ...اگر دوست داشتی سر بزن بی ربط نیست . راستی راجع به پست قبلی ات ، این دقیق تصویر کردن هدف رو می تونی بیشتر توضیح بدی ، چون می خوام اینکارو کنم ولی واقعا سخته ...می خوام بدونم مثل این تجسم های خلاق ؛ باید خود مون رو تو موقعیت خاصی تصور کنیم یا نه کافیه یک پلان دقیق و موبه مو از چیزهایی که می خوایم تو یک سال داشته باشیم طراحی کنیم و یک گوشه ثبت کنیم ؟ راستش من هم مدت هاست که نمی تونم درازمدت برنامه ریزی کنم دائما حس می کنم همه چیز دست من نیست و این کار منطقی نیست اما شاید هم برعکسش باشه و همه چیز دست خودمه ...