Friday, August 24, 2007

ده قانون ترس و تمرین تنفس

اينم ده قانون برخورد با ترس که بمن کمک کردن، اميدوارم که با ترجمه من خوانا و قابل فهم باشن:
احساس ترس و نشانه های جسمی حاصل از آن،حالت تشديد شده عکس العمل نرمال بدن در برابر استرس می باشند
عکس العمل های بدن به ترس برای سلامت جسمی بدن مضر نيستند
با خيال پردازيهايی که ترس آور هستند، عکس العملهای بدن خودتان نسبت به ترس را تشديد نکنيد
در عالم واقعیت باقی بمانید، به صورت درونی مراقب جهان واقعی اطراف خود باشید و واقعیات را برای خود تشریح کنید
در موقعیت ترس آور باقی بمانید تا ترس شما زایل شود
مراقب باشید که چگونه ترس خودبخود کاهش پیدا می کند و از بین می رود
از موقعیتهایی که شما را دچار ترس می کنند فرار نکنید( اما به زور هم خودتان رو در موقعیت ترس قرار ندهید، توضیح از خودم)
تمام موقعیتهایی که باعث ترس شما می شوند را برای خود تشریح کنید
از موفقیت های کوچک خود در برابر ترس احساس غرور کنید، حتی کوچکترینشان
در موقعیتهای ترس زا به خودتان زمان بدهید
خودم با قانون های دو و سه و نه خیلی بهتر تونستم ترسم رو مدیریت کنم،یعنی مشکل اصلی همون خیال پردازی شماره سه هست
فکر کنید احساس ترس از موقعیت یا حالی پیش می آد، آگاهانه که باهاش برخورد کنیم می گیم احساس ترس اومده، نقطه تمام.
در حالت ناآگاهانه شروع به خیال پردازی می کنیم اگه این ترسه درست باشه بعدش این پیش می آد، بعد که این طور شد چی پیش می آد و ذهن تا جایی که می تونه پیش می ره و سر هر دو راهی که می رسه بدترین حالت رو پیش​می گیره و می ره جلو یکهو می بینیم از یه ترس کوچیک که مثلا این درد چیه تو قفسه سینه ام، خودمون رو کفن هم کردیم و تو قبر هم گذاشتیم و رسیدیم به یه نقطه بدون برگشت. یه نکته دیگه که خوندم اما تو این قانونها نبود اینه که یکبار که تونستیم ترس رو پشت سر بگذاریم تو ذهن فعالمون نگه داریم و دفعات بعد اگه دوباره پیش اومد به خودمون بگیم یادته دفعه قبل چه طوری ترسیدی و بعد همه چی گذشت و هیچ اتفاق بدی نیفتاد تا بتونیم دوباره بهش پیروز شیم.اینها خوش بینی بیهوده نیست ترسیدن زیاد هیچ کمکی به اداره موقعیت نمی کنه اگه ترس بر مبنای نشانه واقعا بدی باشه با ترسیدن نمی تونیم تصمیم صحیح بگیریم باید بتونیم آروم شیم تا بشه تصمیم صحیح گرفت، اگه تو حالت دائمی ترس باقی بمونیم دچار افسردگی می شیم،پس فکر نکنیم اگه در هر حالت بدترین حالت ممکن رو در نظر نگیریم خوشبینی به خرج دادیم.
يه تمرين خوب هم که در حالتهايی که دچار ترس شديد می شین يا استرس، تمرين تنفس هست.
يه قانون داره به نام چهار چهار هشت. حالا اين يعنی چي، يعنی به مدت چهار شماره بايد دم طول بکشه بعد چهار شماره نفسمون رو نگه داريم و بعد هشت شماره بازدم بايد طول بکشه،در مراحل اول که آدم تمرين نداره چهار و هشت شماره زياد هستن، بهتره از دو دو چهار استفاده کنيم، يعنی دو شماره دم دو شماره نگه داشتن هوا و چهار شماره بازدم. اين تمرين علاوه بر اينکه حالت صحيح تنفسه و باعث می شه که اکسيژن بهتر به بدن برسه و دی اکسيد کربن به طور کامل از ششها خارج بشه، به خاطر تمرکزی که بايد روی شماره ها کرد به آرام شدن اعصاب و منحرف شدن اون از محرک کمک می کنه. اين تمرين رو هميشه همه جا می شه انجام داد و اگه درونی بشه یعنی که شما هميشه دارين به بهترين وجهی تنفس می کنين، يکی از تمرينهايی هم هست که به زنان باردار داده می شه که بتونن زايمان بدون درد بکنن و اما جمله قصار امروز: "کلمه غیر ممکن، تنها در فرهنگ لغات افراد نادان وجود دارد" ناپلئون بناپارت "هر یک از ما فرشته ای با یک بال هستیم،تنها زمانی قادر به پرواز هستیم که یکدیگر را در آغوش بگیریم" Luciano de Crescenzo نویسنده و مهندس ایتالیایی

8 comments:

Anonymous said...

سلام نوا جان ...موضوع جالبي رو مطرح كردي ...

Anonymous said...

نوا جون این قانون چهارچهارهشت خیلی با مزه هستش.قشنگ ریه ها رو تخلیه می کنه و اکسیژن نسبتا ناب! جایگزین می کنه.
این جریان فرشته ها و تک بال بودن شون هم خیلی رمانتیک بود!ا.
خسته نباشی خانومی با این همه احساس مسيولیتی که می کنی و سعی در انتقال تجارب ات داری. من یکی به زعم خودم ازت متشکرم.

Anonymous said...

می گم این بناپارت خدا بیامرز هم با این حرف هاش آدم رو به خودش امیدوار می کنه!ا
راستی من هر دفعه میام در مورد گرونی اینجا بنویسم و هی یادم می ره. همونطور که حدس زدی اینجا تقریبا گرونه و من قبلا روزانه برای پول ناهار و نوشیدنی (به کررات!) و هله هوله های میان وعده بین ۸تا۱۰ یورو خرج می کردم. ولی حالا که از خونه غذا می برم و هله و هوله نمی خرم و نوشیدنی خریدنی در طی روز رو محدود کردم به انواع چای در نتیجه تقریبا یکی دو یورو خرجم می شه و بقیه اش می شه پس انداز!!!ا

Anonymous said...

راستی بابت دستور غذای رژیمی که نوشتی خیلی خیلی ممنونم.حتما طی چند روز آینده درستش می کنم.دستورش که خیلی دهن ام رو آب انداخت. درست کردم نتیجه رو به اطلاع ات می رسونم!ا

Anonymous said...

نوا جون
من سعی می کنم از این به بعد این افاضات رژیمی ام!!! رو ببرم توی وبلاگ رژیم ات تا کاربری اینجا رو دچار مشکل نکنم.
حالا که حرف رژیم رو زدم بذار این رو هم بگم که این دستور سیب زمینی با کاغذ شیرینی پزی اینقدر اشتها برانگیز بود که در جا درستش کردم و حالش رو بردم!!!ا دست ات درد نکنه با این حوصله ایی که به خرج می دی.
می دونی باید این صبر و حوصله ی تو رو یه جوری سنجاق کرد به وبلاگ انار که همه ببینن و یاد بگیرن.

Anonymous said...

راستی این دوران دانشجویی و اوایل مهاجرت و تبدیل پول رو کاملا حق داری. معضل بزرگی هستش که فکر کنم گریبانگیر اکثریت هستش. مطمئن هستم که توی این دوره ی جدیدی که می خوای شروع کنی دیگه حواس ات جمع جمع هستش.
شاد باشی و موفق مثل همیشه.

Anonymous said...

اي بابا !نوا جونم هي من ميام مي نويسم وهي كامنتم رو نمي گيره.فكر نكن من بي معرفتم تا چند بار اومدم وبازم نمي گيره.نمي دونم نظر خواهي ت چرا با من لج شده!
اومدم از ت تشكر كنم به خاطر قانونهاي مفيدي كه ترجمه كردي دستت درد نكنه.خيلي بدردم خوردند والان هم دارم ازشون استفاده مي كنم.خيلي اميدوار شدم كه منم بتونم ترسهام رو مديريت كنم وديگه تا تقي به توقي خورد تا اثر انگشت نرم!

Anonymous said...

نوا جون خیلی مطلب مفیدی بود اگه بتونیم رو ترسمون کنترل داشته باشیم رسیدن به هدف و موفقیت خیلی راحت تره من مشکل اساسی که تو تصمیم گیری اساسی دارم همین ترس لعنتی و ترس از ایده آل نبودن همه شرایطه واین خیلی منو عقب انداخته جدیدا رفتم تو فاز فرار امیدوارم بتونم زودتر ترسهامو مدریت کنم