Thursday, July 21, 2011

من و خودم ۲

می گم مدتهاست یک ساعت وقت برای خودم نداشتم می گه امروز می آم پسرک رو بر می دارم می برم بیرون تو برای خودت وقت داری. می گم من که تو خونه کاری ندارم چون تنها کاری که یادم می آد تمیز کاریه. می گه خوب ما می مونیم خونه تو برو بیرون. دارم فکر می کنم چی کار دوست دارم بکنم؛ برم استخر یا ماساژ یا برم آرایشگاه یا برم پیاده روی یا همینطوری تو مغازه ها پرسه بزنم لباسهایی که به تنم زار می زنه پرو کنم. برم تو کتابفروشی لای کتابها بچرخم یا برم تو یک کافه بشینم کیک چاق بخورم با شکلات داغ وعذاب وجدان بگیرم. من چرا نمی دونم چی می خوام!

No comments: