Monday, September 7, 2009

دیروز خواستم فیلم دادگاه نورنبرگ رو که از کتابخونه گرفتم ببینم. اما دیدم مسئول کتابخونه اشتباه کرده و دی وی دی اشتباهی تو جعبه گذاشته. اول حالم گرفته شد و گذاشتمش کنار ببرم پس بدم اما بعد فکر کردم شاید این فیلمه هم قشنگ باشه.
فیلم
از جیم جارموش بود. انصافن فیلم قشنگیه. از پنج اپیزود تشکیل می شد و هر اپیزودی یک گوشه ای از دنیا تو تاکسی اتفاق می افتاد. ماجراهای بین راننده تاکسیها و مشتری نیمه شبشون ساده و روان بود. از گفتکوی بین زنی که کارش پیدا کردن هنر پیشه برای استودیهای فیلمسازی است با دختر راننده تاکسی در لس آنجلس که خودش آینده خودش رو برنامه ریزی کرده. راننده تاکسی تو نیویورک که از آلمان شرقی به آمریکا مهاجرت کرده و نه زبان بلده و نه رانندگی با ماشین دنده اتوماتیک و نگرانیش از شکستن قانون.حرفهای عمیق دختر نابینا به راننده تاکسی سیاه پوست در پاریس و اپیزود فوق العاده کمدی رم که نقش راننده تاکسی اش رو روبرتو بنینی بازی می کرد و اعترافاتش برای مسافرش که یک کشیشه. و بالاخره اپیزود آخر که در هلسینکی رخ می ده و مشکل راننده تاکسی که بخاطر شباهتش با مشکل خودمون برای من خیلی غم انگیز بود.

No comments: