Thursday, August 14, 2008

هميشه از ديدن آدمهايی که ظاهر مرتب و شيکی دارن حس خوبی بهم دست می ده، احساس می کنم می دونن بايد چی بپوشن، موهاشون رو چی کار کنن و کلن تيپشون چه طوريه. از اون طرف اينجا وقتی زنها و دخترهايی رو می بينم که همون جوری لباس می پوشن و می گردن که خودشون دلشون می خواد اعتماد به نفسشون برام جالبه، اون اعتماد به نفسی که در خودم و زنها و دخترهای ايرانی خيلی کمه، وقتی می بينم زنهای آلمانی بدون اينکه دست به موهای زير بغلشون بزنند تاپ يا پيراهن دکلته می پوشند می بينم من هيچ وقت اينقدر از خودم مطمئن نيستم و نبوده ام. من اگر دامن بپوشم و بعد از اينکه پام رو از خونه بيرون گذاشتم متوجه بشم چند تا از موهای پام در اومده بودن، ديگه هر لحظه فقط آرزو می کنم زودتر برگردم خونه با اينکه تمام مدت به خودم می گم تو بايد هميشه و هرجور هستی از خودت احساس خوبی داشته باشی که می دونم ندارم.
چرای اينکه اينقدر دخترای ما عمل جراحی زيبايی رو خودشون انجام می دن تو همين اعتماد به نفس کممونه، منم خودم دماغم رو عمل کردم و دقيقن همون موقعی هم اينکارو کردم که اعتماد به نفسم در کمترين حد ممکن از ظاهر خودم بود دروغ چرا اينجا هيچ وقت به دوستان خارجيم روم نمی شه بگم من عمل جراحی زيبايی کردم چون مي بينم هر چی که هستن با هر قيافه با هر تيپ با هر رنگ پوست با هر هيکلی و با هر قدی خودشون رو قبول دارن و برای خودشون خيلی بيش از اينها ارزش قائلن.
خوبه که آدم به ظاهرش برسه ولی بايد هميشه هم بدونه ارزش وجوديش چيزی خيلی بالاتر از اين حرفهاست و با چهار تا مو روی صورت يا پا اين ارزشه بالا پايين نمی شه.

1 comment:

Anonymous said...

منم خیلی دلم می خواست به اون اعتماد به نفسی که این دخترها بهش رسیدن برسم. اما حیف که فقط عیب و ایرادهای خودم رو می بینم